واکاوی سرشت اندیشه و سرگذشت فرای، چرایی همدلی اصلاح طلبان با حلقه انحرافی پیرامون رئیس جمهور سابق را بیش از پیش نشان خواهد داد.
نام دو ریچارد در راس گفتمان ایران گرایی جدید (نوایران گرایی یا مکتب ایرانی) قرار دارد. قبل از پرداختن به ریچارد فرای که افزون بر هموطن خود، رورتی، افتخار جاسوسی علیه ایران را هم در پرونده دارد، لازم است گفته شود که برای اولین بار ایده ایران گرایی برای براندازی جمهوری اسلامی توسط رورتی- فیلسوف نوپراگماتیست کاخ سفید- مطرح گشت.
رورتی معتقد بود که ایرانیان نسبت به غرب، خصوصا انگلستان و آمریکا به طور ناخودآگاه و خودآگاه مواضع خصمانه دارند، بنابراین گفتمان اصلاحات که متکی به جامعه مدنی غربی و انگاره های مدرنیته است، نمی تواند در زمین مردمی که ضدغرب هستند و تمایلات ضد استعماری به ناخودآگاه آنان رفته است، بارور شود؛ از اینجا بود که وی نظریه خود را مبنی بر جای گزینی مکتب ایرانی و ایران گرایی به جای غرب گرایی مطرح کرد تا ایران را در برابر اسلام بگذارد و اسلام از این طریق با ایران استحاله شود. زیرا به زعم وی ایرانیان دیگر نسبت به ایران و ایرانی بودن حساسیتی ندارند.
به گزارش لس آنجلس تایمز، فرای در دیدار ۱۷نوامبر ۲۰۰۸ با رورتی از این ایده رورتی استقبال می کند و می گوید که اگر ایران گرایی در ایران به توفیق دموکراسی منتهی شود، سپس این الگو برای مصر به عنوان سلسله جنبان کشورهای عربی، می تواند مورد تقلید قرار گیرد؛ بدین ترتیب که مصریان نیز به تدریج با بازگشت به مصر باستان، دست از اسلام گرایی بردارند در پی آن اسلام گرایی به خلیج فارس و کشورهای بدون تمدن محدود شود.
ریچارد فرای نیز که تحت لوای مستشرق و ایران شناس بودن، ماموریت سیا را همواره به انجام می رساند، یکی دیگر از سرچشمه های اصلی مکتب انحرافی ایرانی است.
فراي مکاتبات خود با محمود احمدينژاد را از شهريور ۱۳۸۶ آغاز کرد و روز شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶ رئيسجمهور از وي در جشنواره فارابي به دليل کوششهايش تجليل نمود. روابط اين تئوريسين «مکتب ايراني» و جاسوس CIA با احمدينژاد به جايي رسيد که رئيس دولت دهم در نامهاي خصوصي، منتقدان «ريچارد فراي» را «دشمنان انسانيت» ناميد و در برابر درخواست فراي براي اهداي يک «قبر» در اصفهان، به او يک «قصر» سنتي هديه داد.
در پایان دهه ۱۳۴۰ فرای برای یک اقامت دراز مدت به ایران سفر کرد و ارتباطش با فرقههای صوفیگری عمیقتر شد. استادش پرفسور پوپ ۴ سال آخر عمرش را همراه همسرش فیلیس اکرمن در شیراز گذراند و سال ۱۳۴۸ در شیراز مرد.فرای نیز همان سال به عنوان جانشین او ساکن شهر شیراز شد و همان ابتدا به عضویت فرقه خاکساریه درآمد: من یک عنصر منظمِ «فرقه دراویش خاکساری» در چلستان بودم. بله، خاکساری. ما یک «پیر» داشتیم به نام «انور» در چلستان که یک مکان توریستی و همچنین «خانقاه دراویش» میباشد. ما هر پنجشنبه آنجا دور هم جمع میشدیم.
ریچارد فرای با فرقههای ضاله از جمله بهائیت و اسماعیلیه نیز مراودات زیادی داشت. در میان بهائیان با احسان یارشاطر احساس رفاقت زیادی میکرد و سرانجام نیز او را به عنوان جانشین خود معرفی نمود.
فرای حتی از این فرقهها برای گسترش پروژههای خود پول میگرفت و با کمک آقاخان رئیس فرقه اسماعیلیه برنامه «مطالعات ایرانی» در دانشگاه هاروارد را گسترش داد.رایزنیهای او به تاسیس کرسی مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیز انجامید.فرای به سمت اولین استاد کرسی ایرانشناسی در ایالات متحده منصوب شد و پس از بازگشتش به هاروارد، احسان یارشاطر بهایی به این منصب دست یافت.
این برنامههای ایرانشناسی به افزایش دایره اطلاعاتیِ مثلث سرویسهای جاسوسی لیبرال میانجامید و همچنین وسعت دید بیشتری به مقامات کاخ سفید از اوضاع و احوال قلب خاورمیانه میداد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ ریچارد فرای پس از اسدالله علم قدرتمندترین مرد دانشگاه پهلوی در شیراز به شمار میرفت. به مدت ۵ سال رئیس انستیتو آسیا در این دانشگاه بود و از سال ۱۳۵۲ شاه او را به عضویت در هیات امنای آن برگزید.
ریچارد فرای در یونیفورم نظامی سرویس جاسوسی MI۸ ایالات متحده در بخش «رمزگشایی و سیگنال» در سال آخر جنگ جهانی دوم
فرای همواره از فرح پهلوی به عنوان «ملکه خیرخواه و اصلاحطلب» یاد میکند و کوششهایش را برای گسترش مکتب ایرانی ستوده است. در مقابل، فرای یکی از دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی شناخته میشود و ۵ سال پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی(ره) را یک شخصیت «بنیادگرای رو به زوال» توصیف کرد. بنابراینواضح است که ضدیت فرای با امام راحل در برابر دفاع مدعیان خط امام از وی، یک پارادوکس تلخ و تاسف بار است.
ریچارد فرای سراسر دوران جنگ تحمیلی از طریق ایرج افشار یزدی تماسهایش را با داخل کشور برای بازتولید جریان فراماسونری حفظ کرد و هیچ وقت از تمرکز روی ایران فاصله نگرفت. ابتدای دهه ۱۳۶۰، او به همراه سلطنتطلبان فراری از جمله احسان یارشاطر (بهایی)، سیدحسین نصر (از رهبران سنتگرایی و عضو فرقه مریمیه شاذلیه)، داریوش شایگان، مهناز افخمی (بهایی)، هرمز حکمت، احمد اشرف و رامین جهانبگلو در تاسیس بنیاد مطالعات ایران مشارکت کرد۲۱۷ که از پروژههای جاسوسی آکادمیک CIA به شمار میرفت و ریاست عالیه آن را به اشرف پهلوی سپردند.
علاوه بر غسل تعمید دادن فرای و دفاع از این جاسوس امریکایی توسط اصلاح طلبان و نیروهای ضد انقلاب،آنها این اتهام را وارد می کنند که اصول گرایان در زمان احمدی نژاد نسبت به فرای ساکت بوده اند. واضح است که اصول گرایان در دوران احمدی نژاد نیز از منتقدین جدی فرای و نیز رابطه دولت با آن بوده اند. راس این حرکت روزنامه کیهان در 18اردیبهشت90 و پس از آن تعقیب این خط توسط سایر رسانه های مکتوب و مجازی اصول گرا، خط بطلانی بر این ادعای امروز اصلاح طلبان است که اصول گرایان در دوران احمدی نژاد نسبت به فرای ساکت بوده اند.
نظرات شما عزیزان:
|